آیینه

هر آیینه روزنه ایست به دنیایی...

آیینه

هر آیینه روزنه ایست به دنیایی...

به مناسبت دوازدهم ژوئن: روز جهانی مبارزه با استثمار کودکان



دوازدهم ژوئن مصادف با بیست و دوم خرداد ماه روزی است که به عنوان روز جهانی مبارزه با استثمار کودکان شناخته می شود. اگرچه شاید عده ی کمی از ما با این روز آشنا باشیم، اما فرارسیدن این روز، فرصت مناسبی است برای پرداختن به برخی از مسائلی که اغلب در میان حوادث گوناگون و خبرهای مختلف گم می شوند.

استثمار یا بهره کشی اقتصادی از کودکان برای اکثر ما صرفاً یک واژه و یک مفهوم ذهنی است و در مورد آن جز مجموعه ی محدودی از تصاویری که در رسانه های گوناگون دیده ایم و یا تصاویری از کودکان کار خیابانی، تصوری نداریم. حساسیت اغلب ما در خصوص استثمار و بهره کشی از کودکان به دلسوزی های موقت و لحظه ای محدود می شود. لحظاتی تحت تأثیر احساسات، بر کودکانی که مجبورند کودکیشان و به نوعی بزرگسالی و تمامی زندگیشان را به دستمزدی اندک بفروشند. دل می سوزانیم. چهره ی معصومشان که گرد و غبار طوفان درد و رنج بر آن نشسته آزارمان می دهد. اما این احساس دیر زمانی نمی پاید و اندکی بعد در میان دغدغه های روزانه مان فراموش می گردد. برای اغلب ما استثمار کودکان مسأله ای جزئی است که این روزها تقریباً ریشه کن شده است و یا به شدت و وخامت سابق، سابقی که در داستان ها خوانده ایم یا برایمان تعریف کرده اند، نیست.

اما موارد بهره کشی اقتصادی از کودکان با توجه به آنکه آن ها نیروی کاری ارزان قیمت به حساب می آیند، در مقایسه با بزرگسالان خواسته های کمتری دارند، راحت تر کنترل می شوند و احتمال اعتراضشان نسبت به شرایط ناعادلانه ی کار کمتر است، در سطح جهان فراوان است. بد نیست بدانیم که مطابق آمار ارائه شده از سوی یونیسف حدود 250 میلیون کودک در سرتاسر دنیا و به خصوص نواحی آفریقا و آسیا به کار مشغولند که از این میان تقریباً سه چهارم آن ها در شرایط سخت و خطرناکی مانند معادن یا کارخانجات مواد شیمیایی کار می کنند.

کشور ما از سال 1373 پیمان نامه ی جهانی حقوق کودک را پذیرفته. پیمان نامه ای که به موجب ماده ی 32 آن متعهد شده به حمایت از کودکان در برابر بهره کشی اقتصادی و هر فعالیتی که مخل رشد جسمانی، ذهنی، اخلاقی یا اجتماعی آن ها و یا مخل تحصیلشان باشد بپردازد. پیمان نامه ای که به موجب بند 31 آن حق کودکان را برای داشتن استراحت، اوقات فراغت، پرداختن به بازی و فعالیت های تفریحی متناسب با سنشان و نیز فعالیت های فرهنگی و هنری محترم شمرده.
علاوه براین بندهای 79 تا 84 قانون کار کشورمان نیز به ممنوعیت کار کودکان زیر 15 سال و شرایط خاص کار کودکان 15 تا 18 سال می پردازد.

اما با این وجود، در ایران آخرین آمار رسمی و دقیق ارائه شده به سال 1385 برمی گردد که مطابق آن حدود 1 میلیون و 670 هزار کودک بین 9 تا 15 سال مستقیماً درگیر کار و سه میلیون و 600 هزار نیز از چرخه ی تحصیل خارجند. این در حالیست که اگر سقف سنی کودکان را که در کنوانسیون بین المللی حقوق کودک 18 سال مطرح شده منظور کنیم مطمئناً این آمار بیشتر هم می شود. در حال حاضر و در غیاب آماری دقیق، مسئولانه و قابل اعتماد، پیش بینی می شود که چیزی حدود سه میلیون کودک مشغول به کار باشند که نیمی از آن ها به طور تمام وقت به کار می پردازند.

متأسفانه در این خصوص سازمان های مربوطه مانند بهزیستی، وزارت کار و یا وزارت رفاه با سهل انگاری و کم اهمیت جلوه دادن این مسائل به سادگی از کنار آن ها می گذرند. سازمان بهزیستی با بیان اینکه مسئولیتی در قبال کودکان کار ندارد و حدود وظایف قانونیش محدود به کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست است، از رسیدگی به وضعیت اغلب این کودکان که دارای سرپرست هستند شانه خالی می کند. برنامه های مربوط به رسیدگی به کودکان خیابانی این سازمان نیز که بودجه های کلانی به آن اختصاص داده شده دارای رویه ی ناصحیحی است و به همین دلیل است که بنا به گزارشات خود این سازمان این طرح ها تأثیر چندانی در کاهش آمار کودکان خیابانی نداشته است.
این طرح ها که گاهی شهرداری و گاهی بهزیستی متولی آن بودند، شامل گشت زنی در سطح خیابان ها و ترمینال ها، دستگیری کودکان خیابانی، انتقال آن ها به مراکز نگهداری، تکمیل یک سری فرم های آماری و نگه داشتن این کودکان برای مدتی خاص و سپس آزاد کردن آن ها و رها شدن دوباره شان در خیابان ها بود. متأسفانه ساده انگاری مسئولان امر تا بدان حد پیش رفت که مأموران بهزیستی در ترمینال ها مستقر شدند تا به کودکانی که از شهرهای دیگر به امید یافتن کار و کسب درآمد به تهران می آیند مبلغی وجه نقد بدهند و آن ها را به سمت شهر اصلیشان برگردانند.

اما همین توجه ناقص و نامناسب هم صرفاً به بخش پیدا و آشکار جامعه ی کودکان کار محدود شده، یعنی کودکان خیابانی. کمتر زمانی پیش آمده( و شاید تقریباً هرگز پیش نیامده) که به کودکانی توجه شود که در کارگاه های زیرزمینی، کارخانجات قالی بافی و جوراب بافی، شرکت های بسته بندی مواد غذایی، خیاطی ها، کارگاه های شیشه گری، رستوران ها و حتی مزارع کشاورزی و کارگاه های ساختمانی مشغول به کارند. کودکانی که در برابر دستمزدهای بسیار اندک و خارج از تصور و شرایط بسیار دشوار، ساعت های طولانی و حتی تا 12 ساعت در روز به کار می پردازند. در این خصوص برخی قوانین مانند ممنوعیت بازرسی بازرسان سازمان کار از کارگاه های زیر ده نفر نیز مزید بر علت شده و با توجه به اینکه اکثر این کودکان در کارگاه هایی با کمتر از ده کارگر کار می کنند، شرایط آن ها حتی از یک کارگر بزرگسال نیز دشوارتر است.
متأسفانه بهره کشی و استثمار کودکان در مواردی که شاید نتوان آن ها را اندک خواند به سؤاستفاده های جنسی و قاچاق و فروش اعضا هم منتهی شده است.

در رابطه با کار کودکان، اغلب مغرضانه یا غیرمغرضانه تقصیرها را به گردن خانواده ی کودکان می اندازیم. اما آیا خانواده ای که در مقابل شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار گرفته و راه حلی برای گذران مشکلات متعدد و گوناگون مالیش ندارد، چاره ای جز به کارگیری تمامی توان افراد خانواده من جمله کودکان در جهت کاهش این فشارها دارد؟ هر پاسخی که ما به این سؤال بدهیم غیرمنصفانه، ذهنی و غیر واقعیست.

در اینجا قاعدتاً این سؤال مطرح می شود که این اندازه تأکید بر اهمیت رسیدگی به وضعیت کودکان کار از چه روی است؟
حقیقت آن است که کار کودکان، همچنان که فرشید یزدانی در مقاله ی کودکان کار، سهم در تولید و سهم از تولید می نویسد، «مرگ خاموش جامعه را رقم می زند و به نوعی توهین به انسانیت و جامعه است.» کار کردن کودکان و محروم کردنشان از حقوقی مانند تحصیل، بازی و فعالیت های فرهنگی و هنری، علاوه بر آنکه بزرگسالان آینده را با انبوهی از عقده های ریز و درشت و صدها خواسته ی فروخورده بار می آورد، مانع از رشد همه جانبه ی شخصیت آنان می شود. وضعیت کودکان یک جامعه از آن لحاظ اهمیت دارد که آنان بزرگسالان آینده ی یک کشورند. مبارزه با استثمار کودکان تنها از جهت حفظ حقوق کودکان اهمیت ندارد، بلکه به طور مستقیم بر شرایط فعلی و آینده ی یک کشور تأثیرگذار است.

بدون شک راهکار مقابله با استثمار کودکان اقدامات خیریه نیست. خیریه شاید بتواند چند تن را نجات دهد، اما در مقابل آمار رو به رشد و کودکان بیشتر و بیشتری که هر روز به این ورطه کشیده می شوند چه می تواند بکند؟ این قبیل کارها همچنان که در راهکار سازمان بهزیستی در مورد جلوگیری از مهاجرت به تهران با شکست مواجه شد در ریشه کن کردن بهره کشی از کودکان نیز با شکست مواجه خواهد شد.

یکی از ابتدایی ترین و مهم ترین اقداماتی که برای کاهش استثمار کودکان باید انجام گیرد ارائه ی آماری دقیق و کارشناسی شده از جامعه ی کودکان کار و تمامی ابعاد مربوط به آن است. بدیهی است که تا زمانی که ابعاد یک رخداد اجتماعی مشخص نشده باشد، برخورد صحیح با آن غیرممکن است. علاوه بر این، تا زمانی که گستردگی جامعه ی کودکان کار و عمق مشکلات آن ها مشخص نباشد، نمی توان انتظار اقدامات لازم را از سوی مسئولان و نهادهای مربوطه داشت.

از دیگر مسائلی که مستقیماً با شرایط و زندگی کودکان کار در ارتباط است، آموزش صحیح است. آموزش ابتدایی که طبق ماده ی 28 پیمان نامه ی بین المللی حقوق کودک و نیز مطابق بند «آموزش و تحصیل» قانون اساسی باید به صورت رایگان برای تمامی کودکان فراهم باشد.

اما شاید این سؤال پیش بیاید که به عنوان اعضای عادی جامعه چه کاری از ما ساخته است؟ ساده ترین کاری که از ما بر می آید، آگاه بودن و حساس بودن است. حساسیت های اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده است. حساسیت هایی که اگر از مرحله ی دلسوزی های لحظه ای و گذرا عبور کند می تواند بسیار بهتر از قوانین جلوی کارفرمایان را بگیرد و کودکان کار را از کارگاه ها و خیابان ها به کلاس های درس بازگرداند.

تنها با پایان بخشیدن به استثمار و بهره کشی از کودکان است که می توانیم فردایی بهتر را برای کشورمان متصور باشیم. فردایی که در آن روز دوازدهم ژوئن دیگر از وضعیت نامناسب و تعداد زیاد کودکانی که مجبورند کودکیشان را به دستمزدی اندک بفروشند سخن نخواهیم گفت.



منابع

سایت انجمن حمایت از حقوق کودکان(ویژه نامه ی روز جهانی مبارزه با استثمار کودکان)
پیمان نامه ی جهانی حقوق کودک

قانون کار جمهوری اسلامی ایران

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

مقاوله نامه 182 سازمان جهانی کار

نظرات 2 + ارسال نظر
pooria دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ

جای تقدیر و تشکر داره،حیف که کم هستند کسانی که واقعاً براشون مهم باشه.

به هر حال آگاه کردن دیگران یکی از بهترین کارهاییه که می شه انجام داد. هدف از نگارش این متن هم همین بود، ایجاد حساسیت در جامعه. یکی از بهترین کارهایی که می تونیم بکنیم اینه که دیگران رو با این مسائل آشنا کنیم و درشون نسبت به این قبیل مسائل حساسیت ایجاد کنیم.

باران دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:16 ب.ظ

واقعاً تأثیرگذار بود. انگار مقاله نویسیت هم خوبه!
برای چاپ در ماهنامه فرستادیش؟
راستی از تجمع امروز پارک شهر چه خبر؟

فرستادم و همچنان که انتظارش رو داشتم جواب رد شنیدم! تعجبی نداشت. این اواخر خیلی محافظه کار شدن... من هم هرچقدر سعی می کنم کارام سیاسی نباشه باز یک چیزی از توش در میاد! حکایتیه!
تجمع امروز رو هم باید صبر کنی... حالا خبراش رو می ذارم احتمالاً...

پ.ن: راستی چه عجب از این طرفا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد